آیا میدانید تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران از چه زمانی آغاز شده است؟ در واقع کافه مکانی است میان واقعیت و غیر واقعیت. هنگامی که به کافه می روید، زندگی واقعی خود را ترک می کنید. زندگی ای که در آن شما شغلی دارید، یا وظایفی برای انجام دادن، یا دوستان و بستگانی که وظیفه دارید به آنها سر بزنید.
همینطور اهدافی که باید تلاش کنید تا به آنها برسید. چیزهایی که باید آنها را بخرید و برنامه هایی که باید به آنها عمل کنید. اینها همه واقعیت زندگی شما را تشکیل می دهند. برای حفظ آنها مدام در حرکت و تکاپو هستید. اما در کافه شما ناگهان از حرکت باز می ایستید.گوشه ای می نشینید و بندهای زمان را از دست و پای خود باز می کنید.
کافه؛ مکانی برای بازگشت به آرامش حقیقی
در حقیقت کافه به فضایی اشاره دارد که در آن شما قوانین زندگی واقعی (بهره کشی از وقت، سودمندی، هدفمندی و…) را ناگهان بی اعتبار می بینید. وضعیت درون کافه نوعی زندگی است (گوش کردن، نشستن، حرف زدن، آشنا شدن، نگاه کردن، خوردن) و تا حدودی واقعی.
کافه به ما اجازه می دهد تا برای مدت کوتاهی زندگی را در مفهوم زیبا و شاعرانه آن همچون یک کودک یا انسان اولیه ای که خود کودک طبیعت است، تجربه کنیم و دوباره به زندگی مسخ شده بیرون بازگردیم. از سوی دیگر، کافه آرامش نخستین و از دست رفته انسان را به بهترین شکل به او باز می گرداند. کافه وقفه ای شیرین و خوشایند را در میان ریتم تند و خشن زندگی ایجاد می کند.
زندگی کافه نوعی زندگی فانتزی است؛ درست مثل مهمان بازی های دوران کودکی؛ همان قدر جذاب و همان قدر تصنعی و همان قدر شبیه به الگوهای واقعی.
مشاهده کنید: انواع قهوه های ترکیبی برند ایلیا
کافه و کافه نشینی در جهان
قبل از اینکه به تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران برپدازیم، بگذارید این پیدایش این موضوع را در جهان بررسی کنیم.
آغاز جنبش کافه و کافه نشینی در جهان با انقلاب کبیر فرانسه آغاز شد. انقلاب فرانسه در قرن هجدهم میلادی و طی سال های 1789 تا 1799 اتفاق افتاد و دوره ای از دگرگونی های اجتماعی سیاسی در تاریخ سیاسی فرانسه و اروپا به دست ملت فرانسه بود. این انقلاب، یکی از چند انقلاب مادر در طول تاریخ جهان است که پس از فراز و نشیب های بسیار، منجر به تغییر نظام سلطنتی فرانسه شد.
پس از انقلاب فرانسه در ساختار اجتماعی، روشنفکران و حکومتی فرانسه، که پیش از آن سلطنتی با امتیازاتی برای طبقه اشراف بود، تغییراتی بنیادین ایجاد شد. کلاب های انقلابی در انقلاب فرانسه را می توان آغاز کافهنشینی (شاید سیاسی) دانست، یعنی گرد هم آمدن در یک محیط بیرونی، برای سرگرمی و همچنین بطور همزمان بحث و گفتگو.
این جنبش اجتماعی در قرن بیستم تا دهه ۱۹۸۰ به شدت رشد کرد و هر بار که جنبش های اجتماعی پدیدار می شد، کافه نشینی هم فراگیرتر می شد. جنبش کافه نشینی از دهه ۱۹۶۰ همراه با مفهوم روشنفکری و دیگر شیوه ها به کشورهای دیگر جهان نیز سرایت کرد. در واقع در سال های ابتدایی، کافه نشینی مختص به افراد روشنفکر و عمدتا ثروتمند بود.
بسیاری از شاعران و نویسندگان آن دوران با کافه نشینی خو گرفته بودند و بسیاری از آثار خود را در کافه می نوشتهاند. ژان ژاک روسو، بنجامین فرانکلین و گوته از جمله فیلسوفان و اندیشمندان مهم و تاثیرگذار آن دوران بوده اند.
آغاز تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران
اما تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران همانطور که می دانید با قهوه خانه ها شروع شد. قهوه خانه در ایران برای نخستین بار در دوره صفویان و سلطنت شاه عباس اول در شهر اصفهان، پدید آمد. در این دوره با روی کار آمدن حکومت صفویه، دگرگونی های بنیادینی در بسیاری از عرصه های مذهبی، سیاسی، ادبی و… رخ داد که باید این برهه را در تاریخ ایران کم نظیر دانست.
با مرکزیت یافتن مجدد اصفهان، این شهر کانون توجهات گوناگون و محل تجمع شاعران بزرگ شد. تشکیل مجالس و محافل ادبی در این شهر، موجب شد که شاعران این دوره طرز جدیدی را در سرودن شعر پیش بگیرند که تا پیش از این در ادب فارسی سابقه ای نداشت که در این میان نباید نقش و تاثیر قهوه خانه ها را در توسعه و ترویج این سبک و عمومی کردن شعر نادیده گرفت.
در واقع از جاهایی که این گونه محفل های انس شاعران در آن بسیار تشکیل می شد قهوه خانه بود. لازم به ذکر است سبک اصفهان (هندی) از تاثیر همین جلسات قهوه خانه ای رشد و نمو پیدا کرد.
قهوه خانه های اصفهان از عهد شاه عباس اول تا پایان دوره صفوی، متعدد و محل اجتماع طبقات مختلف بود. معماری قهوه خانه های آن زمان در شهرهای گوناگون ایران متاثر از ویژگی های ساختمان ها و فرهنگ ساکنان آن شهر و نیازهای آنها بوده است.
در تهران، قهوه خانه ها یک فضای سر باز با حوض و باغچه داشتند که آب جوی خیابان یا قنات در آن جاری بود. قهوه خانه ها محل نشست و برخواست اشخاص گوناگون به خصوص اهل فرهنگ و شاعران، اشراف و صرف غذاهایی مانند آبگوشت بود. نقالی، شاهنامه خوانی، شعرخوانی، غزل خوانی، مشاعره، قصه گویی، مناقب خوانی، مدایح خوانی، و سخنوری، ترنا بازی، بازی شاه و وزیر و فال حافظ و در برخی از قهوه خانه ها مانند زائرآباد تهران، برنامه موسیقی و رقص و آواز و نمایش روحوضی نیز از دیگر برنامه های سرگرم کننده در قهوه خانه بود.
مطالعه کنید: ارتباط قهوه و انقلاب در جهان
تغییر شکل قهوه خانه های ایران
تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران در اینجا یک نقطه عطف دارد. یعنی زمانی که پس از دوره صفوی و کم کم با اشغال غیرمستقیم ایران توسط غربی ها، قهوه خانه ها دچار تغییرات اساسی شد. غربی ها شکل و شمایل قهوه خانه های ایرانی را به غرب هدیه بردند و بعد به قهوه خانه های ایران شکل و شمایل جدید ترکی/ عربی دادند.
انگلیسی ها با وارد کردن چای، ایرانیان قهوه خور را چای خور کردند و کم کم قهوه خانه تبدیل شد به محلی که در آن با چای، قلیان، دیزی و غذاهای ساده از مشتریان پذیرایی می شد. می توان گفت از آن نقش اثرگذار فرهنگی و هنری دیگر اثر چندانی برجای نمانده بود. پس از این تهی شدگی با وقفه ای زمانی از حدود 1320 به بعد دوباره کافه و کافه نشینی با کارکردهای فرهنگی، هنری و اجتماعی رواج یافت. در این سال ها تعداد کافه ها بسیار محدود بود و عمدتا در شهرهای تهران و سپس تبریز و رشت بودند.
برخلاف امروز که کافه های مدرن عموما در خیابان ها و مناطق بالای شهر تهران دایر شده اند، کافه های ادبی و روشنفکری ایران در سال های دهه های بیست، سی و چهل، بیشتر در مرکز شهر تهران و حوالی خیابان های نادری، استانبول و لاله زار مستقر بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد و بسته شدن فضای سیاسی کشور و حاکمیت استبداد، کافه های روشنفکری و معروف مثل کافه نادری، کافه فیروز، کافه نوشین، کافه کریستال،کافه مرمر و کافه فردوسی، به تنها مکان ها و محفل های روشنفکران ایرانی تبدیل شدند.
در این سال ها تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران به دوران شکوفایی ادبی خود می رسد. زمانی که چهره های سرشناس ادبی و روشنفکری ایران مثل نیما یوشیج، صادق هدایت، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، صادق چوبک، سیمین دانشور، جلال آل احمد، یدالله رویایی، نادر نادرپور، نصرت رحمانی، رضا براهنی، محمدعلی سپانلو و بسیاری دیگر در این کافهها و به خصوص کافه نادری دور هم جمع شده و در مورد مسائل مختلف ادبی، هنری و سیاسی با هم بحث میکردند و البته آثار به یاد ماندنی نیز در همان جا خلق میکردند.
جالب این است که هرکس در آن کافه جای مخصوصی برای خود داشت که حتی در نبودش هم خالی می ماند. در واقع سنت کافه نشینی روشنفکران ایرانی متاثر از سنت دیرپای کافهنشینی روشنفکران اروپایی به ویژه روشنفکران فرانسوی از قبیل ژان پل سارتر، آلبرکامو و سیمون دوبوار بود.
البته نسبت به بقیه شخصیت های مهم، کافه نشینی در ایران بیشتر از همه با نام صادق هدایت گره خورده است. در واقع می توان گفت جریان سازی ادبی کافه ها از زمان هدایت شروع شد.
به گفته جهانگیر هدایت (برادرزاده هدایت)، صادق هدایت به همراه مسعود فرزاد ، مجتبی مینوی و بزرگ علوی، گروهی را به نام گروه ربعه تشکیل داده بودند که عصرها پس از فراغت از کار در یکی از کافه های معروف تهران گرد هم می آمدند . پیش از هدایت، جریان جدی کافه نشینی روشنفکرانه نبود. جهانگیر هدایت از کافه های نادری ، رُز نوآر، فردوسی ،کنتینانتال و پرنده آبی به عنوان پاتوق های صادق هدایت نام می برد. به گفته او، جمع شدن هدایت و دوستان نویسنده اش در این کافه ها، صرفاً محدود به دیدارهای دوستانه نبود، بلکه این دیدارها و نشست ها، بخشی از کار آنها محسوب می شد.
جهانگیر هدایت، به عنوان مثال به کتاب «وغوغ ساهاب» هدایت اشاره می کند که به گفته او در این نشست ها بین هدایت و مسعود فرزاد شکل گرفت. در این کافه ها بود که این کتاب خوانده شد، تصحیح شد، کم و زیاد شد و مورد اظهار نظر دیگران نیز قرار گرفت. در موارد بسیاری دیگر هم این کار انجام شد. تقریباً آنان در نشست هایی که داشتند، نوعی تقسیم کار می کردند.
تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران در سال های انقلاب
پس از دوران صادق هدایت و بقیه شخصیتهای مهم آن زمان، کم کم نوبت به سال های انقلاب می رسد. اشکال کافه نشینی در آستانه انقلاب گوناگون است. یک نوع کافه نشینی اشرافی داشتیم در مناطق بالای شهر که بیشتر جایگاه طرح مباحث روشنفکرانه تقلید شده از غرب بود. جایی که در آن به بحث درباره نمونههای هنری و ادبی وارد شده از غرب به ایران میپرداختند.
در گونه دموکراتیک تر شامل مکان هایی مثل لالهزار، گفتگو اغلب درباره مسائل ادبی، سیاسی و فلسفی راه بوده است. تا سال های پیش از انقلاب، کافه نشینی رابطه مشخصی با هنرمند/ روشنفکر برقرار می کرد که هنوز هم تصویرش کلیشه غالب شده بر ذهن بسیاری از ماست. میزهای شلوغ از دورهمی های فرهنگی-سیاسی که به چاشنی شعر و داستان و بحث درباره فیلم، مجسمهسازی و موسیقی آراسته می شود.
هنرمند در کافه در ذهن بسیاری از ما صادق هدایت، بهمن محصص، فروغ و… است. در ادبیات تولید شده در این زمینه نوشته هایی که با شور و شوق به ارزیابی کافه های تهران و جمع های روشنفکری-هنری دهه های 30 و 40 پرداخته اند بسیارند؛ اما کمتر نوشته ای در نگاشته های تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران به چیستی اتفاق هایی می پردازد که برای هنرمند معاصر در کافه های شهر رخ می دهد.
از کافه تا کافیشاپ
حال بیایید به دورانی نزدیک تر به خودمان در تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران نگاهی بندازیم. دکتر نعمت الله فاضلی کتابی دارند با عنوان «کافیشاپ و زندگی شهری» که به چیستی نقش کافی شاپ ها در زندگی شهری می پردازد. در این متن اما «کافه» با «کافیشاپ» متفاوت است. شاید بتوان گفت که کافه نسبت به کافی شاپ محیطی است دنج تر، پیوند خورده تر با فرهنگ خواص و مصارف روشنفکری و به همین علت، حاشیه ای تر.
در واقع کافیشاپ شکل مدرن و امروزی کافه های نوستالژیک دهه های 30 و 40 است که البته امروز نیز کم و بیش وجود دارند. پس از دوران جنگ تحمیلی و به خصوص از سال های دهه 1380 به بعد کافه ها عمدتا به شکل کافی شاپ های مدرن تاسیس شده اند و اکثرا در برگیرنده نسل جوانی هستند که امروز بیشترین جمعیت ما را تشکیل می دهند. به علاوه، این کافه ها در سراسر کشور پراکنده هستند و تعداد آنها بسیار بیشتر از گذشته است.
کافه نادری؛ مشهورترین کافه ایرانی
وقتی از تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران حرف می زنیم، نمی توانیم از کنار کافه های معروف و جریان ساز بگذریم. از همین رو زمانی که صحبت از کافه های قدیمی تهران به میان می آید، کمتر کسی است که نامی از کافه نادری نبرد. کافه و هتلی قدیمی که سال های متمادی پاتوق شاعران و نویسندگان مشهور بوده است. این کافه نوستالژیک در سال ۱۳۸۲ به شماره ۱۰۴۴۶ به ثبت آثار ملی رسیده است.
تاریخ تاسیس این کافه قدیمی به سال ۱۳۰۶ و توسط یک مهاجر ارمنی به نام خاچیک مادیکیانس باز می گردد. نام این کافه هم به دلیل قرارگیری آن در خیابانی به همین نام یعنی نادری انتخاب شده است. این مهاجر برای اولین بار در تهران شیرینی پزی را آغاز کرد و سپس با راه اندازی رستوران، غذاهای فرنگی مانند بیف استراگانف، بیفتک، شاتو بریان و نوشیدنی هایی مانند قهوه ترک، فرانسه و حتی کافه گلاسه را وارد منوی کافه و رستوران های ایرانی کرد.
وی پس از راه اندازی کافه و رستوران، هتلی را هم به همین نام بالای قنادی ساخت که پس از گراند هتل دومین هتل در تهران بود. ساختمان های هتل و کافه در سال ۱۳۰۷ و با الگو برداری از ساختمان های غربی خصوصا آلمان ساخته شدند. این مجموعه در ابتدا هتل-رستوران نادری نام داشت، اما به دلیل ویژگی های خاص کافه آن، بیشتر به کافه نادری معروف شد.
شاید بتوان گفت که کافه نادری به گونه ای زادگاه ادبیات مدرن است. کافه نادری دارای سقف بلندیست و کاغذ دیواری های قدیمی و چراغ های دیواری که قدیم با بند روشن خاموش می شد و صندلی های چوبی لهستانیش نشان از قدمت این مکان تاریخی به یاد ماندنی دارد. علاوه بر اینها حیاطی که خیلی بزرگ و پردرخت بوده و گفته می شود در آن زمان در این حیاط، رستوران تابستانی بر پا بوده و یک سِن قدیمی که خواننده های مطرح آن زمان روی آن برنامه های خود را اجرا می کردند.
به دلایل نامعلومی کافه نادری در دهه ۵۰ طعمه حریق شد، اما این به منزله پایان کار این کافه نبود، بلکه به دلیل جایگاهی که در آن زمان پیدا کرده بود، مجددا به شکلی مدرن بازسازی شد.
این کافه قدیمی با گذشت ۵۰ سال از آن زمان هنوز پابرجاست و با اینکه نسبت به کافه های دیگر فضایی بسیار ساده دارد، اما کماکان طرفداران پر و پاقرص خود را دارد که اغلب یا افرادی هستند که از نشستن روی صندلی های قدیمی و بودن در فضای نوستالژیک این کافه که زمانی پاتوق چهره های ادبی بی نظیری بوده است، لذت می برند یا خودشان از شاعران و نویسندگان معاصر و طرفداران ادبیات مدرن هستند.
امروز قنادی که زیر هتل قرار دارد، تعطیل است و در کنار آن در باریکی وجود دارد که به کافه راه دارد. کافه دارای دو سالن است که مجموعا ظرفیتی معادل ۱۴۰ نفر دارند. سالن اول که در مرکز مجموعه قرار دارد به عنوان رستوران استفاده می شود و سالن بعدی مخصوص کافه است.
حیاط بزرگی مملو از درختان بلند هم در اینجا وجود دارد که گویی زمانی رستوران تابستانی بوده و جشن هایی در آن بر پا میشده است که البته حدود سه دهه است که فعالیتی ندارد. این کافه این روزها توسط نوه های خاچیک مادیکیانس اداره می شود و تمامی پیشخدمت های آن را هم مردان ۴۰ تا ۵۰ ساله تشکیل می دهند. همچنین ظروفی که در آن استفاده می شوند و تمامی میز و صندلی هایش همگی همان رنگ و بوی سالهای دور را دارند.
مشاهده کنید: انواع قهوه ساز در فروشگاه اینترنتی قهوه ایلیا
کافه های امروز ایران
تا اینجا آن بخش مهمی که در تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران باید بررس می شد را با هم دیدیم. اینکه چه روندی طی شده تا از قهوه هانه به کافه برسیم.
اما اجازه دهید در بخش آخر این مقاله کمی هم به کافه های امروزی بپردازیم. کافه هایی که تقریبا از اواخر دهه هفتاد شکل گرفتند و در دهه هشتاد تقریبا شکل اولیه آنها کامل شد. در آن زمان فضا و طراحی کافه ها رفته رفته شمایل مدرن تری گرفت و همه سعی داشتند باز هم از نمونه های اروپایی و غربی الگو بگیرند.
البته این امر دلیل مهمی داشت و آن هم سبک زندگی و سلیقه جوانان در آن دهه بود. جوانانی که می خواستند خودشان را با مد روز دنیا هماهنگ کنند. به شیوه های جهانی و البته غربی لباس بپوشند، حرف بزنند و رفتار کنند. حال در این میان کافه ها نیز باید خودشان را هماهنگ می کردند. چراکه مخاطبشان این قشر بود و چاره دیگیر نداشتند.
اما نقطه عطف بعدی در تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران و به خصوص از حیث اقتصادی آن، از دهه 90 شروع می شود. زمانی که کافه ها رشد قارچ گونه پیدا کردند و به یکباره در همه شهرها زیاد شدند. یکی از دلایل این رشد زیاد اقتصاد کافه و به قول معروف سودی بود که برای صاحب کافه داشت. به عبارتی دیگر، تا قبل از این اتفاق، عمده کسانی که کافه تاسیس می کردند به این کار علاقه داشتند. اما بسیاری از کافه های دهه 90 به این سمت تنها برای سودآوری دایر شده اند.
به طوری که امروز بسیاری از کافه داران هیچ دانشی از این حوزه ندارند و البته بسیاری هم شکست می خورند. به عبارتی تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران از این سالها رنگ و بوی پول گرفت و برای همین دیگر از آن شور و شوق ادبی و فرهنگی در کافه ها خیلی خبری نیست.
به خصوص با آمدن کافه-رستوران های بزرگ و مجلل که تنها برای قشر طبقه بالای اقتصادی ساخته شده اند و عملا هیچ روح فرهنگی خاصی ندارند.
اما خب هنوز می توان کافه هایی را در گوشه کنارهای شهر پیدا کرد که بر سیاق گذشته رفتار می کنند و آن روح خاص را در خودشان دارند. کافه هایی که شاید باز هم هدایت ها، اخوان ثالث ها و فروغ هایی از نشستن پشت میز و صندلی آنها به شکوفایی برسد.